وقتی ناتوانی در مهار گرانی به «نسخهپیچی برای سفره مردم» میرسد، یعنی مسئله حل نشده و فقط به پایین هُل داده شده است. انگار نه سیاستی اشتباه بوده، نه تصمیمی پرهزینه، نه مدیریتی قابل پرسش و فقط مردم باید کمتر بخورند، عادت کنند و هزینه بدهند.
این ادبیات، زبان اقتصاد نیست، زبان تحقیر است. زبان کسی است که بهجای پاسخ دادن، طلبکار شده است. مردمی که هر روز برای تأمین حداقلها میجنگند، مقصر تورم نیستند که حالا باید ذائقهشان را هم عوض کنند تا آمارها«قابل تحمل» شود.
تریبون ملی جای عادیسازی فقر نیست. جای آموزش«تحمل سقوط» نیست. وقتی از قاب رسمی کشور به مردم گفته میشود«جو بخورید»، پیام روشن است: بهجای اصلاح خطاها، انتظار سازگاری با فقر وجود دارد. این نگاه، خطرناکتر از خود گرانی است.
اگر قرار است هر روز یک قلم از زندگی مردم حذف شود، پرسش بدیهی مردم هم این است: حذف ناکارآمدی چه زمانی شروع میشود.!؟ حذف تصمیمهای غلط، رانتها، هزینههای بیپاسخ و سیاستهایی که معیشت را به بنبست رسانده و به گروگان گرفتهاند، کی نوبتش میرسد و چهوقت پایان مییابد.!؟
مسئله برنج و جو نیست. مسئله، وقاحت در توجیه فقر و بیپروایی در بیان آن از تریبون عمومی است.
جمله«جو بخورید» از صداوسیما نهتنها جامعه را آرام نکرد بلکه خشم را شعلهور کرد چون مردم بهدرستی فهمیدند که بهجای شنیدهشدن، تحقیر شدهاند.
صداوسیما باید پاسخ دهد و بازخواست شود که با چه رویی و با چه مجوزی، اینگونه کارشناسان بی سواد و بیادب را به تریبون رسمی دعوت میکند تا در این شرایط سخت اقتصادی و معیشتی، بیپروا به شأن و شعور مردم توهین کنند و بیش از بار گرانی، روح و روان این ملت رنجور را آتش بزنند و برنجانند.!؟
کمربندهای ایمنی تمامبدن(هارنس) ایمنی سیمبانان را به صد درصد میرساند


دیدگاهتان را بنویسید