بازتاب ایلام/غلامرضا محمدمرادی: در کوچهها و خیابانهای شهر، درست کنار مدارس، هر روز صحنهای تکرار میشود که بوی خطر میدهد؛ نوجوانانی در اوج هیجان، بیگواهینامه پشت فرمان مینشینند، جمعی از دوستان را سوار میکنند و شهر را به میدان نمایش بیاحتیاطی تبدیل میسازند. همه میبینند، همه نگرانند، اما هنوز کسی کاری نمیکند... تا وقتی که فاجعهای رخ دهد و دیگر دیر شده باشد.
هر روز صبح و ظهر، خیابانهای اطراف مدارس به صحنهای از بیتوجهی و بیمسئولیتی تبدیل میشود. نوجوانانی که هنوز در دنیای شور و هیجان و احساسات غوطهورند، پشت فرمان خودروهایی نشستهاند که والدین سادهدلانه در اختیارشان گذاشتهاند. گویی گواهینامه، آموزش، قانون و خطر، واژههاییاند که فقط برای دیگران معنا دارند.!
این روزها، کافی است چند دقیقه مقابل هر مدرسه بایستید تا ببینید نوجوانانی با صدای بلند ضبط، با خنده و شوخی، در حالی که چند دوست همسن خود را سوار کردهاند، بیپروا گاز میدهند، ترمز میزنند، میپیچند و میتازند. خیابان را با پیست اشتباه گرفتهاند و جان مردم را با هیجان کودکانه معامله میکنند. اینها بمبهای ساعتیاند که عقربهشان تند میچرخد و هر لحظه ممکن است یکی از آنها با صدای مهیب بترکد و خانوادههایی را تا آخر عمر داغدار کند.
چه باید گفت.!؟ تقصیر نوجوان نیست که در اوج شور و خامی، هیجان را با شجاعت اشتباه میگیرد؛ تقصیر از جایی است که فرمان خودرو را به او میسپارد، از جایی که باید مراقب باشد اما نیست. بیتفاوتی، در اینجا از بیرحمی هم خطرناکتر است.
وقتی کودکی بدون گواهینامه پشت فرمان مینشیند، فقط خودش را به خطر نمیاندازد؛ همهی ما در تیررسیم. رانندگی بیتجربه یعنی خیابان ناامن، یعنی مادری که کنار خیابان ایستاده، پدری که با موتورسیکلت سر کار میرود، کودکی که از مدرسه بیرون میآید — همه در معرض حادثهاند.
چرا باید منتظر ماند تا تیتری تلخ، دوباره فضای شهر را پر کند.!؟ چرا باید اول اشک ریخت و بعد تازه به فکر برخورد افتاد.!؟
آیا واقعاً لازم است خون بیگناهی ریخته شود تا قانون به یاد آورده شود.!؟
شهروندان فریاد میزنند:
پایان دهید این بیتفاوتی خطرناک را!
جلوی جولان خودروهای در اختیار دانشآموزان بیگواهینامه را بگیرید، پیش از آنکه یک تصادف ساده، به مرگ و اندوهی سنگین بدل شود. مسئولیت امروز، فردا بهصورت حسرتی دردناک بازخواهد گشت.
آموزشوپرورش، پلیس، خانوادهها — همه در این هشدار سهم دارند. هر کدام که کوتاهی کند، در حادثهی فردا شریکاند. هیچ بهانهای پذیرفتنی نیست؛ هیچ سکوتی توجیه ندارد.
فاجعه را پیش از وقوع باید درمان کرد، نه بعد از گریه و سوگواری. الآن وقت بیداری است نه تماشای خطر از پشت شیشهی خودروها.!
امیدواریم اولیاء دانش آموزان، مسئولان آموزش و پرورش، مدیران مدارس، نیروی انتظامی و بالأخص پلیس راهنمایی و رانندگی، بهخود آیند و به این مهم ورود پیدا کنند و نگذارند که این رویه ناصواب تداوم یابد و پیش از آنکه خانوادههای زیادی داغدار شوند، بهصورت اصولی و اساسی چارهاندیشی کنند.
نگارنده: غلامرضا محمدمرادی