بازتاب ایلام/جمعی از دکهداران و کیوسکداران شهر ایلام با ارسال تصویر نامه و متنی انتقادی به این رسانه، از شهرداری و فرهنگ و ارشاد اسلامی به شدت گلایه کرده و از دادستان مرکز استان استمداد طلبیدهاند و میگویند:
جناب آقای دادستان مرکز استان، میگویند داد میستانید و ما هم شهروند ایلام و ایرانیم. ما هم دردهای پیدا و پنهان داریم اما تا کنون دندان بر جگر گذاشتهایم، مدتهاست که از صبح خروسان تا پاسی از ظلمات شب، عمر و جوانی خود را در راه ارتقای فرهنگ و خدمت به خلقالله در حالی طی نمودهایم که بزرگ شدن بچههایمان را ندیدهایم، مثل دیگر اولیاء دست فرزندانمان را در راه مدرسه به گرمی و مهربانی نفشردهایم چرا که باید قبل از همه در سر کار بودیم و کلیه نشریات را به دست عموم مردم میرساندیم.
در گرما و سرما در یک محیط ۲×۱ که دست کمی از یک سلول انفرادی ندارد، بدون هیچ تعطیلی، بدون هیچ بیمه و خدمات رفاهی، عمر خود را به میانسالی و پیری رساندهایم.
جناب آقای دادستان مرکز استان، شما برادر عزیز مایید و عاجزانه استدعا داریم داد ما را که دارای مجوز از فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم و به ما اجازه فعالیت داده و یک عمر است که خدمات فرهنگی ارائه میدهیم را بستانید.
جناب آقای دادستان مرکز استان، برخی از ما ۲۵ الی ۳۰ سال است که مستأجر شهرداری هستیم و به جای اینکه به ما دستخوش، دست مریزاد و خسته نباشید بگویند، با این نامه دستوری، تمام روح و روان و آسایش و آرامش ما را به هم ریختهاند.
جناب آقای دادستان مرکز استان، شما که نماینده عدل و عدالت علی(ع) و حکومت اسلامی هستید، آیا سزاوار است که در این ایام که دشمن بهدنبال ایجاد تفرقه و بدبین کردن مردم از انقلاب و حکومت اسلامی است، با این نامه و عملیاتی شدن آن، ما از حداقل اشتغال و درآمدی که داریم، بیفتیم.!؟با کدام سرمایه و کدام تخصص، به فکر لقمهای نان برای خود و خانوداهمان باشیم.!؟
جناب آقای دادستان مرکز استان، ما تمام عمر و جوانی و سرمایه خود را در راه فرهنگ و در این دکهها و کیوسکها، سپری کردهایم و این کیوسکها محل حداقل درآمد و اشتغال ما هستند، عاجزانه از محضرتان استدعا داریم که داد ما را بهحق بستانید و نگذارید که نانمان آجر شود.
گردآورنده: غلامرضا محمدمرادی