کد خبر:5304

راهِ دور نرویم؛

مسیر خوشبختی همین حوالی است


تاریخ انتشار: 1400/05/19در ساعت: ۲۰:۴۶:۴۹

بازتاب ایلام/فاطمه محمدمرادی: خیلی وقت بود به دلم افتاده بود که یک خبری در راه است.! این خبر بر گوش رسیدن ذوق بسیار دارد.! کاش می شد که هنر بود حکاکی اوقات خوش بر دل! اما حیف این هنر را فقط پروردگار دارد.



سکوت تمام کلبه ی وجودم را فرا گرفته بود و کسی نبود که مرهم این جان باشد و هم سخن با دلم.! اما حس می کردم کسی قرار است میهمان کاشانه وجودم باشد ولی هر چه منتظر بودم کسی از کوچه ی این مغز ما نگذشت چه برسد میهمان کلبه ی جانمان باشد.

در همین حال از خیابان فکرهایم می‌گذشتم که دیدم صدایی از درب ورودی جانم آمد.! در را بر روی صداها باز کردم دیدم صدایی از ضریح مولا آمد.! دنبال صدا دوان دوان می دویدم که سر از جاده ی اربعین ارباب در آوردم.

خبر رسید که اربابم حسین، مرا خصوصی صدا زده است از میان این جماعت تنها مرا خواهان شده است، ایشان خانه وجودم را از سر و صدا های شیطانی به سکوت فراخوان داده است.درب گوشم را هزاران بار کوبیده است تا باز کنم اما امان از وجود من که از وسوسه های شیطانی پر شده است.

صدایی از درب گوشم آمد که گفت: برخیز بانو؛ از طرف مولا حسین(ع) دعوت نامه ای خصوصی آورده ام.! زبانم چرخیده شد و هنجره ام با او همکاری کرد و پاسخ دادند: مگر می شود مولا کسی را خصوصی فراخوان دهد و از بین این همه جماعت یک نفر را به درگاهش دعوت کند.؟

آن فرد پاسخ داد که بنده فقط از جانب مولایم مسئولم که دعوت نامه را به شما برسانم هر سئوالی هست بعد از حرکت در روز اربعین به سمت کربلا و رسیدن به ضریح از خود ارباب بپرسید، در همان حین به خودم آمدم و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود و همه آن صحنه ها یک رویا بود.؟

پس گفتم بگذار تلویزیون را روشن کنم و از دست خیال هایی که مرا محاصره کرده اند فرار کنم که دیدم صفحه این خانه ی وجود ضریح امام حسین(ع) را زنده پخش می کند.! گریه ام گرفت و گفتم این خیال ها هم باعث دیدار من و یار عابدم بود.

ایشان می‌دانست یک نفر انتظار بسیار کشیده است که با دلاور مجاهدش دیدار کند ولی شیطان دوست ندارد این دیدار سر بگیرد زیرا بعد از این دیدار غوغا می شود و عشق حسین(ع) در دل این آدم عاشق دو چندان می شود، دیگر وسوسه های او بر روی وجود این انسان کار نخواهد کرد.

از همان لحظه فهمیدم که حسین(ع) دوست دارد دیدار نامه ای بنویسد از ته دل و بارها به پشت درِ وجودمان آمده است که ما را به کربلایش دعوت کند، اما پذیرفتن یا نپذیرفتن این دعوت نامه ی زرین به خودمان بستگی دارد.

پس نباید راه دوری رفت، مسیر خوشبختی و کهکشان راه بهشت همین حوالی و همان مکتب حسین(ع) است و هر کس در این مدرسه عشق درس عشق و دلدادگی آموخت، رستگار و سربلند خواهد شد.

    6 چاپ این صفحه

آخرین دیدگاه‌ها

دیدگاه خود را بنویسید

نام :
ایمیل :
دیدگاه :

پایگاه خبری تحلیلی بازتاب ایلام