کد خبر:4299

نوشدارو بعد از مرگ سهراب چرا؟

ایستاده از نفس نایستید/وضعیت«موقتی» است


تاریخ انتشار: 1399/11/23 08:02:57

بازتاب ایلام/سحر باقری: وقتی چشم ام به غرش افسار گسیخته دود سیاه در میان صف های درختان بلوط می افتد، بُغضی تمام وجودم را در هم می پیچد و باور دارم که این احساس را خود درختان به من منتقل می کنند.



حس می کنم صف های درختان بلوط در کنار هم فریاد کمک سرداده اند و من همانند کسی که عزیزش را در تلاطم می بیند، فقط دست و پا می زنم.

درختان بلوط دیارِ من؛ چه کنم که کاری از دستم بر نمی آید و صد افسوس می دانم که نفس های شما هم مثل آدمیان این روزگار، به شمارش افتاده است.

استوار چون کوهای زاگرس من؛ وعده می دهند که این وضعیت "موقتی" است، پس استوارتر باشید، هر چند خدا می داند که این "موقتی" تا کی می خواهد ادامه داشته باشد.؟

درخت های بلوط هزار ساله سرزمین ام؛ نمی دانم چه بگویم چگونه تسلای خاطرتان باشم!؟ آیا می توانید این نفسِ سمی را فرو نکشید؛ مانند آدمیانی که در بُهت زندگی، نفس کشیدن را به باد فراموشی سپرده اند.؟

درختان سر افراز سرزمین ام؛ شرمنده ایم که بعد از سال ها یاری رساندن به مردمان این دیار، این گونه پاسخ داده می شوید.

چه بسیار بلوط هایی که در دوران قحطی از پای درختان جمع شده اند تا یاریگر زندگی مردمان این دیار باشند و از شاخ و برگهای شان برای سایه و استراحتگاه مردمان خسته از دوندگی زندگی طاقت فرسای عشایری، استفاده می شده است.

درختان بلوط استوار زادگاه ام؛ چه غریبانه سکوت اختیار کرده اید.

درختان بلوط سرزمین ام؛ در این روزهای بسیار سختِ زندگی برای آدمیان، شما هم تحمل کنید، شما هم به دوش بکشید؛ شمایی که از خشکسالی این سالها جان سالم به در بردید، دود سیاه سمی را فرو نخورید، شکیباتر باشید، شاید واقعاً این وضعیت ها هم برای شما و هم برای ما «موقتی» باشد.

چاپ این صفحه