کد خبر:5983

خاطرات شیرین «سردار عبدالله پور» فرمانده سپاه قدس گیلان از برگزاری کنگره شهداء؛

کار کنگره را به شهداء بسپارید


تاریخ انتشار: 1400/08/12 06:11:59

بازتاب ایلام/امروز(چهارشنبه ۱۲ آبان‌ماه ۱۴۰۰) فرمانده سپاه قدس استان گیلان در ایلام به ذکر خاطرات و سخنانی ارزشمند از برگزاری کنگره شهدای استان گیلان در سال ۹۵ پرداخت و گفت: فرقی ندارد از شهدای کدام دیار و شهر سخن بگوییم، چرا که هدف آنها یکی بود و در کنار هم برای عزت و سربلندی و زنده ماندن ارزش‌های اسلامی و انسانی از جان و جوانی شان گذشتند.



«سردار سرتیپ عبدالله پور» از عظمت و قدرت خدایی شهدا سخن گفت و اظهار داشت: وقتی خیلی ها از وجود مشکلات برای برگزاری کنگره صحبت کردند بنده گفتم هر مشکلی پیش آمد من ضمانت می کنم به این شرط که این کار را خالصانه و برای خدا و شهدا و ترویج این فرهنگ انجام دهیم و بعد با یک یا علی کار کنگره را آغاز کردیم.

کنگره ای که در بعضی جاها مثل اجرا به جای اینکه هزینه هنگفت را به یک مجری بدهند، از فرزندان شهدا برای این کار دعوت شد و حتی دبیران کنگره هم از فرزندان شهدا بودند.

وی از دعوت حاج قاسم به این کنگره هم سخن گفت که خیلی ها می گفتند حاج قاسم اهل سخنرانی نیست و وقتش نیز اجازه نمی دهد به کنگره بیاید، اما در نهایت یک نفر پیشنهاد داد که از طریق مادران شهدا به حاج قاسم متوسل شوید، چرا که حاج قاسم خیلی به مادران شهدا حساس است و اگر آنها دعوت کنند حاج قاسم می آید که در نهایت تعدادی از مادران شهدا نامه نوشتند و از حاج قاسم خواستند که به مراسم پسرشان بیاید که در نهایت بعد از اینکه حاج قاسم از این ماجرا مطلع شد با تماسی که با بنده داشتند و هماهنگی هایی که انجام گرفت و با اینکه در آن روز هم جلسات مهم کاری داشتند، اما به خاطر مادران شهدا آمدند و در کنگره شرکت کردند، این سخنان حاج قاسم که از تلویزیون هم پخش می شود و عنوان داشت" شرط شهید شدن، شهید بودن است" مربوط به همان کنگره شهدای گیلان است.

در آن روز وقتی صحبت‌های حاج قاسم تمام شد، ۱۲-۱۰ نفر از علمایی که من می‌شناختم و کتابهای زیادی را نوشته بودند، به من گفتند صحبت‌های حاج قاسم را پیاده کن و به ما بده، گفتند این صحبت ها، صحبت بشر نبود.

«سردار سرتیپ عبدالله پور» در ادامه افزود: بعد از تمام شدن کنگره و ارائه گزارش‌ها، بعضی از خاطرات را تحت عنوان«کرامت کنگره» جمع آوری کردیم، کراماتی که حیف است در اینجا به چند مورد از آنها اشاره نشود
وی در ادامه گفت: یکی از مسئولین بنیاد شهید نقل کرد که بعد از اتمام کنگره وقتی مادر شهیدی را دیدم که که روی سکویی نشسته بود به او خسته نباشید گفتم و خواستم که او را برسانم، اما مادر شهید گفت که من اینجا نشستم و دارم دعا می کنم که دیگر زنده برنگردم، پسرم همینجا از اول تا آخر جلسه پیش من بود.

در جایی دیگر از رفتن به منزل پدر دو شهید سخن گفت که وقتی به منزل آنها رفته بودند مادر این دو شهید(پرویز و هدایت) از کنگره تعریف کرده بود و گفته بود از آن روز دیگر دغدغه مرگ و دنیا را ندارم، در روز کنگره از اول مراسم احساس کردم یکی پیش من نشسته که اول فکر کردم دارم رویا می بینم با تعجب برگشتم و دیدم پسرم «پرویز» کنار من نشسته و دستم را گرفت و خواست که چیزی نگویم، وقتی به منزل آمدم و ماجرا را برای حاج آقا تعریف کردم که همسرم گفت به هیچ کس نگو «هدایت» هم پیش من بود.

خاطره ای دیگر که حیف است از کنارش به راحتی عبور کرد؛ اجرای دکلمه توسط دختر یکی از شهدای مدافع حرم بود که قبل از شروع به خاطر جو مراسم و جمعیت زیاد، دختر شهید احساس استرس داشت و نمی توانست مطلب را بخواند که یکی از همکاران به او توصیه کرد که به پدرش متوسل شود در حین اجرای دکلمه حاج قاسم به شدتی گریه می کرد که نزدیک بود صف اول از کنترل خارج شود و نکته تامل برانگیز دیگر مکث ۱۵- ۱۰ ثانیه ای دختر شهید در حین خواندن  دکلمه بود که بعداً مادربزرگ این دختر تعریف کرد «زهرا» به من گفت وقتی به بابام توسل کردم و شروع به خواندن دکلمه کردم آنجا که مکث کردم دست بابام را در میان جمعیت دیدم که بلند شد.

«سردار سرتیپ عبدالله پور» بعد از گفتن این خاطرات زیبا و شنیدنی خطاب به مسئولین برگزار کننده کنگره ایلام، یادآور شد: کنگره را بسپارید به شهدا و از هیچ چیز نترسید، شهدا آنقدر شما را دوست دارند که از حد خارج است، خوش به حال شما که کنگره به نام شما افتاده است 

وی بر این نکته تاکید کرد که تمام موفقیت های حاج قاسم به خاطر ارتباط با شهدا و مادران شهدا بود و اینکه هیچوقت ارتباط با مادران شهدا را قطع نکرد و همیشه از آنها طلب کمک و دعا می کرد لذا کار کنگره را به شهدا بسپارید مخصوصا شهدای بزرگوار این خطه که هر کدامشان یک آیه از آیات قرآن هستند./طلیعه زاگرس

چاپ این صفحه