کد خبر:567

آقای وزیر/ صدای ما در گلو شکست؛

زخم ناسور معلمان کی التیام می یابد!؟


تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۰۲/۱۲در ساعت: ۱۲:۱۰:۰۹

بازتاب ایلام/خداداد ابراهیمی: در دستگاه عریض و طویل آموزش وپرورش، عده‌ای با عرق‌ریزی و مداومت، رنج می‌کشند و عده‌ای دیگر در عافیت آباد پُست های ستادی، در اَمن عیش به سر می برند که شاهکار مدیریت آنان، خلق بخشنامه‌ها و آیین‌نامه‌های بی حاصل و کلیشه‌ای است.



گروهی کوچک که در مقام مدیرکل، معاون وزیر، وزیر، به مدد اعوان سیاسی و نوچه های اداری خود، در اتاق‌هایی که درهایش به روی دنیا بسته شده می‌نشینند و به جای چندین میلیون معلم، دانش آموز و والدین دانش آموزان تصمیم می‌گیرند.

آنان برای وزارتی ایده‌پردازی بی حاصل ارائه می‌دهند که نظام آموزشی‌اش چهل تکه شده که ماحصل سفرهای سیاحتی به کشورهای مختلف است که بدون توجه به شرایط فرهنگی و امکانات موجود به نظام آموزشی ما تحمیل می شود.

قوانین خلق‌السّاعه، مقررات من‌درآوردی و آیین‌نامه‌های سلیقه‌ای آنان، کار نظام آموزشی را به جایی رسانده است که به مزایده گذاشتن مدارس با پیوست دانش‌آموزان آن مدارس، یک طرح موفق تلقی می‌شود.

ازسوی دیگر همواره این پرسش در اذهان متبادر می‌شود که چرا همه از اعتبار بالا و دیوار کوتاه معلم بالا می‌روند و زمان حساب‌ و کتاب که می‌رسد در عوض فقط مشتی شعار و حرف و وعده تکراری تحویل آنان می‌دهند!؟

انک‌ها ضمانت‌های معلمان را بیشتر از سایر اقشار معتبر می‌دانند، خطیبان، شغل انبیایی معلمان را نگین سخنرانی‌ها می‌کنند، رؤسای جمهور در هفته معلم به دست‌بوسی معلم دوره ابتدایی خود می‌روند. از کرامت، از بزرگواری، از ایثار، از سوختن شمع‌گونه، از رخ زرد، از سیلی سرخ، از مکتب معلم، از اوج مقام معلم می‌گویند؛ اما چرا همیشه دولت‌ها در برابر تأمین خواسته‌های معلمان ناتوان‌اند!؟

چرا هیچ مسئولی پس از چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی برای رفاه معیشت معلمان آستین همت بالا نمی‌زند!؟ چرا مجلس برای این طبقه نجیب، قانونی مانا و اثرگذار تصویب نمی‌کند!؟ چرا بالاخره تبعیض حقوقی بین این قشر متعهد و زحمتکش و شاغلان سایر دوایر دولتی برداشته نمی‌شود!؟ چرا کسی به این باور نرسیده است که درد معلم "فرق" است نه "فقر".!

چرا معلمی برای عده‌ای شغل انبیاءست و برای کارکنان ستادی اش شغل اغنیاءست؟ در این راستا و در طول سال‌های گذشته و در بررسی اختلافات فی‌مابین جامعه معلمان و وزارت آموزش‌وپرورش، هیچ‌کس به عملکرد این وزارتخانه حق نداده، هیچ‌کس به دولت‌ها حق نداده؛ همیشه حق با کلاس بوده، حق با تخته‌سیاه بوده حق با مدرسه بوده، همیشه حق با معلمان بوده، حق باتحصن های سکوت صنفی معلمان بوده.! آواز عاشقانه‌ی ما در گلو شکست حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست

آنگاه که مناسبتی و یا انتخاباتی در راه باشد برای جلب رضایت موقت معلمان، تصمیماتی حبابی اتّخاذ می‌گردد امّا بعد از آن، رویه همان است که بوده است. امروز وقتی یک فرهنگی از درد نداری می‌گوید، مورد عتاب قرار می‌گیرد، که شغل انبیاء و حرف پول زدن.!؟

گاهی هم در بوق و کرنا کردن پرداخت‌های معوّق معلمان به عنوان"خبر خوش برای فرهنگیان" تلقی می‌شود در حالی که برخی افزایش حقوق‌ها در بعضی ارگان‌ها و دستگاه‌های دولتی محرمانه تلقّی می‌شود و در هیچ رسانه‌ای منعکس نمی‌شود.!

چرا با وجود پنج مرجع برای امور بازنشستگان آموزش و پرورش؛ یعنی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری و کانون های بازنشستگی آموزش و پرورش، هیچکدام نتوانسته‌اند گرهی از مشکلات این پیشکسوتان تعلیم و تربیت بگشایند!؟ این در حالی است که هر ساله بین ۴۰ تا ۶۰ هزار نفر به این افراد افزوده می‌شود و در آینده نزدیک تعداد شاغلان و بازنشستگان آموزش و پرورش با یکدیگر مساوی می‌شوند.!

این همه مصاحبه و اخبار تکراری و بخشنامه‌ای، کدام زخم فرهنگیان را التیام داده ست!؟ راستی آقای وزیر دردهای بی شمار، رنج های مکرر و زخم های ناسور معلمان کی التیام می یابد!؟

    40 چاپ این صفحه

آخرین دیدگاه‌ها

دیدگاه خود را بنویسید

نام :
ایمیل :
دیدگاه :

پایگاه خبری تحلیلی بازتاب ایلام